مرز سبز که درباره بحران پناهجویان در مرز جنگلی بین لهستان و بلاروس است، هشداری از سوی کارگردان آگنیشکا هولاند و همکاران نویسنده او گابریلا لازارکیوویچ-سیچکو و ماسیج پیسوک است؛ فیلمی دوساعتونیمه، به لحاظ احساسی بسیار آزاردهنده و اخطاری در مورد تخطی جهان فاشیسم و از دست دادن صفات انسانی جمعی، درحالیکه فاجعه پناهجویان همچنان ادامه دارد. مرز سبز که به صورت سیاهوسفید فیلمبرداری شده است، شبیه یک مستند و همچنین تریلری دلگیر است و به چندین بخش تقسیم شده که هر بخش از نقطه نظر متفاوتی به بحران نگاه میکند.
از چه زمانی ایده این فیلم به ذهن شما رسید؟
مردم وضعیت مرز لهستان را در پایان اوت 2021 متوجه شدند. من دیدم که ماجرا با گروهی از پناهجویان افغان آغاز شد که از یک طرف تحت محاصره مرزبانان بلاروس و از طرف دیگر، مرزبانان لهستانی قرار گرفته و در نوعی تله بدون غذا، بدون آب، بدون کمک پزشکی گرفتار آمده بودند. نگهبانان لهستانی در ابتدا به پناهجوها کمکرسانی میکردند و سپس دستور صادر شد که: نه. کمک نکنید. آنها اجازه دسترسی به هیچکس- پزشکان، سازمانهای بشردوستانه، سیاستمداران- را نداشتند. در طول هفتهها، ضعیفتر شدند. زنی بسیار مریض بود و یک روز همگی ناپدید شدند. سپس چندین موقعیت مشابه در مرز اتفاق افتاد و مقامات شروع به ساختن حصار سیم خاردار کردند و منطقه را به روی همه، حتی مقامات لهستانی، بستند. کمک به چنین مردمی غیرممکن شد و نمیشد فهمید که چه اتفاقی دارد میافتد. حاکم اردوگاه، یاروسلاو کاچینسکی، رئیس حزب حاکم در لهستان، دیکتاتور است. او میگفت که آمریکا در جنگ ویتنام شکست خورد، زیرا آنها به رسانهها اجازه حضور در میدان جنگ را دادند. این پیام بسیار واضح و بدبینانه بود؛ ما میتوانیم کارهای وحشتناکی انجام دهیم، اما شما نمیتوانید آن را ببینید. برخی از روزنامهنگاران سعی کردند خودشان را به منطقه برسانند، اما باید بگویم تعداد بسیار کمی از آنها توانستند. و برخی از عکاسان از منطقه مرزی عکس گرفتند. من با تنی چند از فعالان دوست بودم که بهسرعت شروع به برنامهریزی کردند و برخی از مردم محلی نیز به آنها پیوستند. فاجعه در حال گسترش بود. زمستان در راه بود. حتی پاییز شبهای منطقه بسیار سرد میشود. مردمی یخزده در جنگلها مانده بودند. مشخص بود که بدون کمک، پناهجویان میمیرند و از قبل مرگومیر شروع شده بود. اواسط سپتامبر تصمیم را گرفتم. نمیتوانستم یک فعال اجتماعی باشم و با یک کولهپشتی سنگین به منطقه بروم. اما من فیلمسازی بلدم. و فیلم میسازم تا آنچه را که مقامات سعی در پنهان کردنشان دارند، نشان دهم.
چه زمانی نوشتن را شروع کردی؟ همه چیزهایی که نوشتی، مبتنی بر موقعیتهای واقعی است. درست است؟
دو فیلمنامهنویس جوان را برای همکاری دعوت کردم که یکی از آنها فعال اجتماعی است و خیلی سریع فیلمنامه را نوشتیم. فیلمنامه عمیقاً مستند است. تمام اتفاقات فیلم مستند است. هیچ چیزی را از خودمان ننوشتیم. البته کمی دست بردیم. شخصیتها کاملاً واقعی نیستند، ولی با الهام از افراد واقعی نوشته شدند. میخواستم فوراً شروع به فیلمبرداری کنم، اما پول نداشتیم. بنابراین، یک سال طول کشید تا بتوانیم فیلمبرداری کنیم.
پس از ممنوعیت حضور رسانهها در منطقه، چگونه اطلاعات را به دست آوردید؟
قبل از بستن منطقه، رسانهها حوادث را دنبال میکردند. برخی از خبرنگاران بسیار شجاع از آن سوی مرز پناهجویان آمدند که از سوی لوکاشنکو، دیکتاتور بلاروس، به یک دلیل بسیار ساده باز شد؛ اقدامش برای کمک به پناهندگان برای رفتن به اتحادیه اروپا نبود، بلکه برای بیثبات کردن اتحادیه اروپا بود و کشورهای همسایه بلاروس از سال 2015 میدانستند که چقدر آسان میشود اروپا را بیثبات کرد. اروپا چقدر از پناهندگان میترسد و دولتهای پوپولیستی و فاشیستی چقدر سریع قدرت را در دست میگیرند و رشد میکنند. آنها میخواستند پناهندگان را مانند یک مورد آزمایشگاهی به اروپا تزریق کنند و ببینند که ما چه واکنشی بسیار غیرمنطقی با روشی بدبینانه و بیرحمانه نشان میدهیم تا بتوانند مدعی شوند که: «بسیار خب، این از معیارهای اروپاییتان، دموکراسیتان، برادری و خواهریتان، آزادی مطبوعاتتان. فراموشش کنید! شما هم مثل ما هستید.» آن نبرد اخلاقی، آن پیروزی اخلاقی، شاید حتی آشکارتر از پیروزی سیاسی باشد.
همزمان، من از آغاز جنگ سوریه، ماجرای مهاجران و پناهندگان را دنبال میکردم و میدانستم که با فاجعه اقلیمی، با اختلاف بین اروپای تنبل اما ثروتمند و وضعیت بیشتر کشورهای جهان، کشورهایی که با کمک آمریکاییها و اروپاییها سقوط کردهاند، مانند عراق، لیبی، افغانستان، سوریه، معضل بزرگتر خواهد شد. اتحادیه اروپا، جهان ثروتمند، پاسخی به این مشکل فزاینده ندارد. آنها با استفاده از خشونت آشکارِ پذیرفتهشده و سازماندهیشده از سوی دولت، قایقها را از مرز عقب میراندند. آنها از پناهندگان به عنوان تبلیغات برای ایجاد ترس در میان مردم و حفظ قدرت استفاده میکنند. پیامد رفتار آنها از دست دادن صفات انسانی است که در لهستان دارد اتفاق میافتد. در تلویزیون دولتی، مهمترین سیاستمداران میگویند: «پناهجویان مردم نیستند. آنها فقط سلاح هستند. آنها حیوانات وحشی هستند. آنها کودکآزار هستند. تروریست هستند و باعث شیوع بیماری و انگل میشوند.» این یک سخنرانی فاشیستی است. باز کردن چنین درهایی برای مرحله بعدی بسیار خطرناک است، که میتواند فقط به مرگ پناهجویان منتهی شود.
چگونه به چنین سبک و لحنی برای مرز سبز رسیدید؟ بدیهی است که میخواهید مردم تکان بخورند، اما بیش از حد مبالغه نمیکنید. تقریباً خوددارانه رفتار کردید.
ما فکر کردیم فیلمبرداری به روش سیاهوسفید استعاری است و به نوعی به گذشته، جنگ جهانی دوم نقب میزند. شبهمستند است. از این طریق میتوانید از نظر بصری و هنری خیلی بهتر روی فیلم کنترل داشته باشید، بهخصوص که ما مرز سبز را بسیار سریع، در 24 روز، با سه گروه که گروه اصلی با من بود، فیلمبرداری کردیم و خیلی سریع تدوین فیلم را به پایان رساندیم. ما نمیخواستیم ماجرا را زیاد احساساتی یا آزاردهنده بسازیم. نمیخواستیم خیلی احساساتی شویم. میخواستیم هوشیار باشیم، تا حد امکان به انسان نزدیک شویم. فکر میکنم انگیزه زیادی برای همه ما وجود داشت. تهیهکنندگان تصمیم گرفتند این فیلم را بسازند، حتی اگر ساخت چنین فیلمی خطرناک بود. تهیهکننده من برای ساخت مرز سبز در لهستان امروز ریسک بزرگی انجام داد. گروه با دستمزد کم یا بدون دستمزد کار کردند. من از همه برای این تلاش جمعی بسیار سپاسگزارم.
من احساس نمیکردم که آزار دیدهام، اما احساس گناه کردم، چون کاملاً درکی از عمق معضل نداشتم. آیا این واکنشی بوده که شما از سوی تماشاگران دریافت میکنید؟
بله، واکنش تماشاگران بسیار شدید بوده است. بعضی از مردم داستان پناهجویان را میدانند، اما بیشتر در مورد وضعیت پناهندگان در محل زندگی خود باخبرند. این نقطهها را به هم وصل میکند. برای مثال، اگر به بالکان بروید، آنجا شرایط پناهندگان وحشتناک است. وحشتناکترین شرایط را تونس دارد؛ جایی که پناهجویان از صحرای آفریقا در تلاش برای فرار به اسپانیا هستند و شرایط در آنجا وحشتناک است. در عربستان سعودی، مرزبانان از مسلسل استفاده میکنند.
در آمریکا، مرزبانان در تگزاس، کودکان را به داخل رودخانه برمیگردانند و عمداً آنها را در آب رها میکنند. بنابراین، ماجرای نادری نیست، که حتی ویرانگرتر هم است.
این تنها پاسخی است که جهان ثروتمند دارد؛ رها کردن کودکان در آب.
آیا مرز سبز یک تجربه احساسی برای شما، در زمان تحقیق و نویسندگی و کارگردانی بود؟ یا توانستید خویشتندار باشید تا کار را جلو ببرید؟
سه فیلم درباره هولوکاست و یک فیلم درباره خانواده استالین ساختم. بنابراین، من کمی خونسردی یک جراح را دارم. یعنی باید فاصلهام را حفظ کنم. وقتی فیلمبرداری میکنم، گریه نمیکنم. من به مدت یک سال که عکسها و فیلمها و بیانیهها و نظرات را جمعآوری میکردم، بسیار متأثر شدم و به نوعی اشتغال ذهنی داشتم. اما وظیفه من گفتن داستان است نه گریستن.
آیا باور دارید هنرمندان مسئولیتی دارند که هنر خود را سیاسی کنند؟
نه همه هنرمندان. بسیار ناراحتکننده خواهد بود اگر همه هنرمندان احساس کنند که باید سیاسی باشند. اما من معتقدم که همه چیز سیاسی است و ما در زمانه خاصی هستیم که موظفیم موضعگیری کنیم و از طریق ابزارهای ویژهای که داریم، آنچه را احساس میکنیم، آنچه را میبینیم، تجزیه و تحلیل کنیم و توصیف کنیم که جهان کنونی چیست و در مورد آینده سؤال بپرسیم. من فکر میکنم ما به اندازه کافی به این تعهد عمل نمیکنیم.
چطور؟ بیشتر چه چیزی دوست دارید ببینید؟
ساختن فیلمهای بیشتر در مورد موضوعات مهم. توجه به خطرات در زمانی که تازه پیش آمده، نه 30 سال بعد.
منبع: vulture