فیلمنامهنویس و کارگردان: محمد عسگری
موسیقی: مسعود سخاوتدوست
تدوین: میثم مولایی
بازیگران: میلاد کیمرام، امیرحسین آرمان، آرمین رحیمیان، نادر فلاح، روحالله زمانی و نسیم ادبی
تهیهکننده: حبیب والینژاد
سال ساخت: 1402، سال نمایش: ۱۴۰۲
خلاصه داستان
داستان فیلم به روزهای آغازین جنگ ایران و عراق برمیگردد. عراقیها قصد دارند از مرز قصرشیرین به خاک ایران تجاوز کنند. شیرودی رابطهای صمیمانه با همسر و فرزندش دارد و در صحبت با همسرش بر اولویت شرایط جنگی میگوید و این نکته را گوشزد میکند که حضور او در میدان جنگ امری مهم است و عدم حضورش تاوان سنگینی دارد. شیرودی در گرماگرم صحبت با همسرش است که به نزدیکی شهر محل سکونت او حمله میشود و او فوری به ستاد نیروی هوایی کرمانشاه میرود. او در آنجا درمییابد که به دستور بنیصدر هیچکس حق پرواز در آسمان غرب را ندارد و باید زمین داد و زمان خرید. او این عقیده را تاب نمیآورد و در صحبت با مافوق خود تصمیم میگیرد جلوی این دستدرازی عراقیها را بگیرد. شیرودی که وضع نابهسامان شهر را میبیند، در ساماندهی نیروهای مردمی کوشاست، تا اینکه دختربچهای را میبیند که مورد تجاوز نیروهای عراقی قرار گرفته. این مسئله موجب میشود او نزد همرزمانش برود و آنها را مجاب کند که دستهجمعی برای مقابله با عراقیها پرواز کنند. در این بین شیرودی نیروهای زمینی را به کمک حسین ادیبان (امیرحسین آرمان) و حسین همدانی (آرمین رحیمیان) ساماندهی میکند و آنها نیز در مقابل حمله تانکهای دشمن ایستادگی میکنند. آذوقههای جنگی تمام میشود و آنها با دست خالی و پرتاب سنگ تانکهای دشمن را به عقب میرانند. از طرف دیگر، شیرودی در چند نوبت از عملیات هوایی سربلند بیرون میآید و در یکی از این عملیاتها دوستش، حمیدرضا سهیلیان (کریم امینی)، را از دست میدهد. در این زمان هنگامی که او در حال پرواز است، درمییابد خانههای محل زندگیاش مورد اصابت موشک قرار گرفته است. او سعی میکند از خانوادهاش خبر بگیرد و نتیجه این است که متوجه میشود حال همسر و فرزندانش خوب است. در پایان، شیرودی موفق میشود در همکاری با همرزمان خود تمامیت ارضی ایران را برگرداند.