مست عشق

  • نویسنده : فیلم نگار
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 140

فیلمنامه‌نویسان: فرهاد توحیدی، حسن فتحی

کارگردان: حسن فتحی

مدیر فیلم‌برداری: مرتضی پورصمدی

تدوین: میثم مولایی

صدا: جیهان آلینگان

موسیقی: فاهیر آتاک اوغلو

گریم: ایمان امیدواری

بازیگران: پارسا پیروزفر (مولانا)، شهاب حسینی (شمس تبریزی)، ابراهیم چلیک‌کول (اسکندر)، حسام منظور (حسام‌الدین چلبی)، بنسو سورال (مریم)، بوران کوزوم (علاءالدین)، هانده ارچل (کیمیا خاتون)

تهیه‌کننده: مهران برومند، حسن علیزاده

سال ساخت: 1398- 1402، سال پخش: 1403

 

مولانا واعظ مشهور و معتبر شهر قونیه است که با ورود شمس تبریزی به شهر، تحت تأثیر شخصیت او به تصوف رو می‌آورد. پس از این اتفاق، فقها و درباریان پادشاه اتهاماتی را به شمس و مولانا نسبت می‌دهند و مخالفانی را علیه آن‌ها می‌شورانند. یکی از دشمنان اصلی شمس، علاءالدین -پسر مولانا- است. علاوه بر به بی‌راهه کشاندن پدر، ازدواج شمس با کیمیا -دخترخوانده مولانا- علاءالدین را در دشمنی با شمس مصمم‌تر می‌کند. پس از یک سوءقصد به جان شمس، او مفقود می‌شود. پیدا شدن جنازه یک پیرمرد به احتمال کشته شدن شمس قوت می‌دهد و اسکندر -فرمانده جنگی و حاکم قونیه- مأمور دستگیری قاتل شمس می‌شود. اسکندر با بازجویی از علاءالدین به آن‌چه میان مولانا و شمس گذشته است، پی می‌برد.

اسکندر متوجه می‌شود که قاضی‌القضات شهر در پی بی‌آبرو کردن شمس و مولاناست. قاضی‌القضات اسکندر را برای رسوا کردن شمس و مولانا تطمیع می‌کند. مولانا که از دوری شمس پریشان شده است، به اسکندر می‌گوید که دلش به زنده بودن شمس گواهی می‌دهد و از او می‌خواهد شمس را بیابد. پس از این، اسکندر در پی اعتراف مردی متوجه می‌شود که جنازه پیداشده متعلق به شمس نیست. او در جست‌وجوی شمس با معشوقه‌ سابق خود- مریم- مواجه می‌شود که پس از زندگی خفت‌بارش در یک فاحشه‌خانه، تحت تأثیر شمس و مولانا زندگی نویی را آغار کرده است. اسکندر پشیمان از ظلمی که در حق مریم روا داشته است، در صدد جبران برمی‌آید.

اسکندر با راهنمایی مریم، شمس را می‌یابد. شمس که سوگوار همسرش کیمیاست، از تکمیل شدن سیر سلوک مولانا خبر می‌دهد و می‌گوید قصد بازگشتن به قونیه را ندارد. اسکندر از بازگرداندن شمس به قونیه منصرف می‌شود و به قونیه بازمی‌گردد و مولانا را از ماوقع باخبر می‌کند. او که تحت تأثیر شخصیت شمس قرار گرفته است، از مولانا می‌خواهد ماجرای تحولش به واسطه شخصیت شمس را شرح دهد. اسکندر پس از شنیدن سخنان مولانا، منصب نظامی و سیاسی خود را کنار می‌گذارد و به جمع یاران و مریدان مولانا می‌پیوندد و از مریدان او می‌شود.

مرجع مقاله