فیلمنامهنویسان: دنی ویلنوو، جان اسپیتز، کارگردان: دنی ویلنوو، تهیهکننده: ماری بارنت، مدیر فیلمبرداری: گرگ فریزر، تدوین: جو واکر، موسیقی: هانس زیمر، بازیگران: تیموتی شالامی، زندایا، ربکا فرگوسن، جاش برولین، ژانر: درام/ ماجرایی/ حادثهای، محصول 2024 آمریکا، 167 دقیقه، بودجه: 190 میلیون دلار، درآمد فروش: 696.9 میلیون دلار، پخش از وارنر بروس پیکچرز
خلاصه داستان
با نابودی خاندان آتریدز توسط هارکونن، پل و مادرش جسیکا همراه سربازان فدایی فریمن راهی سیچ تبر میشوند. شماری از فرمنها آنها را جاسوس میخوانند و حاضر به پذیرش آنها نیستند، اما استیلگار مدعی میشود که پل همان لسانالغیب موعود است و تمام نشانهها حاکی از این امر است.
استیلگار به جسیکا میگوید که اگر میخواهد در اینجا بماند، باید جای مادر روحانی را که در حال مرگ است، بگیرد. او برای رسیدن به این جایگاه باید آب حیات را بنوشد. با ورود سم به بدن جسیکا او سم را در بدنش تغییر ماهیت میدهد و به آگاهی میرسد و کل سرگذشت خاندانش را میبیند و این آگاهی به آلیا، جنین در شکمش نیز منتقل میشود و توانایی صحبت با مادرش را پیدا میکند.
فرقه بنی جزریت نفوذ زیادی در جنوب دارد، بنابراین جسیکا راهی جنوب میشود تا معتقدان به لسانالغیب را با خود همراه کند. اما پل که در رویاهایش دیده که باعث برپایی جنگ مقدس و نابودی جنوب شده است، از رفتن با او امتناع میکند. پل که دیگر یکی از افراد استیلگار شده است، همراه او به تشکیلات هارکنونها در مزارع کشت اسپایس حمله کرده و فرمنها را متقاعد میکند که قصد فرمانروایی بر آنها را ندارد و صرفاً میخواهد یک فرمن باشد. در این میان، پل و چانی به هم علاقهمند میشوند. پل که تحت تعلیمات استیلگار است، باید به عنوان آخرین امتحان سوار بر کرم شنی شود. پل در روز امتحان کرمی را فرامیخواند و بزرگترین کرم شنی صحرا سراغ او میآید. استیلگار بار دیگر مطمئن میشود که پل همان لسانالغیب موعود است که طبق پیشبینیها سوار بر بزرگترین کرم شنی میشود. پل نام اصول معدیب را برای خودش انتخاب میکند.
با حملات پیدرپی فرمنها بارونهارکنون عصبانی میشود و برادرزاده روانپریش خود فیض روثا را جایگزین گلوسو میکند تا اصول را پیدا کند. روثا در اولین اقدامش به صورت هوایی به سیج تبر حمله کرده و کوه محل سکونت فرمنها را تخریب میکند. بعد از پایان حملات، فرمنهای شمالی سوار بر کرمهای شنی راهی جنوب میشوند. جسیکا به پل میگوید زمانی که آب حیات را بنوشد، چشمش باز میشود و به آگاهی میرسد. به جسیکا هشدار داده میشود که این سم برای مردان کشنده است، اما او میگوید که پل از پس آن برمیآید. پل آب حیات را مینوشد و به کما میرود. چانی را بالای سر پل میآورند و میگویند که طبق پیشبینیها اشک گل بهار، معنای اسم چانی، لسانالغیب را به حیات برمیگرداند و همینطور نیز میشود. پل به مادرش میگوید که در رویاهایش دیده است که او دختر لرد هارکنون است. پل در جمع فرمنهای شمالی و جنوبی حاضر میشود و ادعا میکند که لسانالغیب است و با دادن نشانههایی تمام شک و شبههها را برطرف میکند و فرمان حمله به هارکنونها برای بازپسگیری آراکیس را میدهد.
پل نامهای برای امپراتور میفرستد و او که فرمان نابودی آتریدیز را داده بود، با خبر زنده بودن پل بلافاصله همراه دختر و سپاهیانش راهی آراکیس میشود. پل که همین انتظار را داشت، با نقشهای حسابشده به مقر هارکنونها حملهای همهجانبه و غافلگیرانه میکند. پل بعد از خطاب کردن لرد هارکنون با عنوان پدربزرگ او را به قتل میرساند. پل با ادعای گرفتن تاج و تخت امپراتور را به چالش میکشد و خواستار ازدواج با ایرولان، دختر امپراتور، میشود. ایرولان میگوید تنها درصورتی این پیشنهاد را میپذیرد که پل از خون پدرش بگذرد. به پل خبر میدهند که دیگر خاندانها که از سوی لرد هارکنون احضار شده بودند، به مدار رسیدهاند و پل تهدید میکند که اگر آنها مداخله کنند، تمام مزارع اسپایس را با بمب اتمی نابود خواهد کرد. امپراتور، روثا را نماینده خود اعلام میکند. نبرد سختی میان پل و روثا درمیگیرد و پل بهشدت زخمی میشود، اما درنهایت موفق به شکست او میشود. امپراتور زانو میزند و دست پل را میبوسد. خاندانهای بزرگ برتری پل را رد میکنند و پل نیز فرمان حمله را صادر میکند. جسیکا به آلیا میگوید که جنگ مقدس آغاز شده است.