ایده اینکه سینما میتواند اخلاقی باشد، چندان حرف تازهای نیست. درواقع، برای بسیاری از نظریهپردازان روشن بود که سینما میتواند تجربههای ذهنی عمیقی را در رابطه با نظریههای فلسفی اخلاقی در زمینههای مختلف به دست دهد. بااینحال، آنچه میشود درک کرد، این ایده بود که سینما همچنین دارای ظرفیت بیان و رقم زدن تجربه اخلاقی با استفاده از ابزارهای سینمایی است؛ تجربهای که ما را دعوت به تأمل فلسفی میکند و میتواند با آن تکمیل شود. بهاینترتیب، سینما و فلسفه میتوانند به مثابه شرکایی همتراز در یک گفتوگوی فرهنگی مستمر با هم ارتباط برقرار کنند؛ گفتوگویی که انتظار میرود فیلم، بزرگترین فرم هنری محبوب عصر ما را با فلسفه مجدداً پیوند دهد. این رویه فکری قابل احترام اما به حاشیه راندهشده است که نیاز به برقراری مجدد رابطه با امر روزمره را گوشزد میکند. چراکه فلسفه، به همان اندازه و گاهی بیشتر، در فیلمهای خاصی ظهور مییابد تا در بسیاری از کتابها و مباحث فکری، به شرط آنکه نسبت به فلسفه و سهم فرهنگی آن در جستوجوی معنا و ارزش در زندگی روزمره، دید کافی داشته باشیم. تجربه فیلمهای معاصر باعث درگیری سینما با مقوله اخلاق میشود؛ گرایشی به مسائل اخلاقی و سیاسی که در فیلمهای هیجانانگیزی بسیار مشهود است که هرساله در سراسر جهان در فرهنگها و جریانهای مختلف سینمایی اکران میشود.
کتاب اخلاق و درام همانطور که در عنوان آن آورده شده، کندوکاو در تجربه اخلاقی به واسطه فیلم است. سینما هنری است که خواه ناخواه همه آدمها را درگیر خود میکند. بهخصوص در حال حاضر کسی را نمیتوان پیدا کرد که تجربه تماشای فیلم در سالن سینما را نداشته و تحت تأثیر این پرده پررمزوراز نقرهای قرار نگرفته باشد. هنر سینما از دیرباز مخاطبان بسیاری را داشته و عده زیادی را با خود همراه کرده است. بارها پیش آمده که ما در سالن سینما خود را جای قهرمان فیلم گذاشته و پابهپای او دویدهایم تا به مقصود برسیم. بارها پیش آمده که خواستیم قلم در دست بگیریم و سرنوشت دیگری را برای شخصیتهای فیلم رقم بزنیم. بارها پیش آمده که صدای قهقهه ما در سالن پیچیده، یا قطره اشکی از چشم ما جاری شده است. همه این موارد از تأثیرات هنر سینما و این مدیوم است که نمیتوان منکرش شد، یا آن را نادیده گرفت. ذات سینما اثرگذار است و حال بیایید به این فکر کنیم که هنر سینما در زمینه اخلاق و فلسفه چه تأثیراتی را از خود به جا میگذارد؟ به این فکر کنیم که سینما چطور میتواند همدلی در ما ایجاد کند؟ اینکه سینما به لحاظ حسی و عاطفی چطور میتواند ما را درگیر کند؟ آیا سینما توانسته در زمینه جا انداختن مفاهیم اخلاقی قدرتمند ظاهر شود؟ آیا سینما میتواند اخلاق را تحقق بخشد؟ کتاب اخلاق و درام به اکثر این پرسشها پاسخ میدهد و به همین خاطر میتواند مخاطب متخصص و غیرمتخصص را با خود همراه کند، چراکه سر درآوردن از جادوی سینما برای همه جالب است. کتاب و رویکرد مؤلف، وجهِ بینرشتهای دارد؛ یعنی در فضایی بین نظریه فیلم، فلسفه و جامعهشناسی فیلم قرار میگیرد. از این حیث نیز کتاب برای حوزه نظری و همچنین کاربردی فیلمنامهنویسی جذابیت زیادی دارد. نویسنده، با شیوهای روشن و گیرا، رویکردهای فلسفیِ کلیدی اخلاق در نظریه و فلسفه فیلم معاصر را با استفاده از مطالعات موردی اخلاق سینمایی در ژانرها، سبکها و سنتهای مختلفِ فیلم بررسی میکند و به توضیح دلایلی میپردازد که ناظر به گرایش روزافزون اخیر به موضوع اخلاق سینمایی و بیتوجهی پیشین نسبت به آن است. سپس ایده سینما را به مثابه مدیومی از تجربه اخلاقی مطرح میکند تا نشان دهد چگونه فیلم میتواند اخلاق را پدید آورد. در ابتدا رویکردهای فلسفی کلیدی در نظریه فیلم معاصر بررسی میشود، پس از آن، رویکردهای پدیدارشناختی به اخلاق سینمایی مرور شده که بر اهمیت درگیری عاطفی، تجربه تجسمیافته و همدردی اخلاقی تأکید میکند. سپس، این ایدهها را با اشاره به مطالعات غنی از اخلاقِ سینمایی، در ژانرها، سبکها و سنتهای سینمایی متفاوت توضیح میدهد. برای نویسنده پرسش این است که چگونه میتوان سینما را نهتنها به مثابه موضوعی برای تجزیه و تحلیل نظری، بلکه همچون مدیومی درک کرد که میتواند به فهمِ فلسفی از واژه اخلاق کمک کند. در اینجا ما با نوعی دیالوگ فرهنگی بین سینما و فلسفه مواجهیم. به لحاظ مفهومی، نویسنده معتقد است سینما این قابلیت را دارد که به مثابه مدیومی از تجربه اخلاقی فهم شود که قدرت برانگیختن درک عاطفی و تفکر فلسفی درباره اخلاق را دارا باشد. به عبارت دیگر، قرار است فیلمها، زمینهساز فهم همدلانه به زبان جامعهشناسی و برانگیختگی مؤلفههای اخلاقی در مخاطب شود. مفهومی که نویسنده برای این منظور ارائه میکند، نزدیک به مفهوم «سینمپاتی» است. «سینمپاتی» تلفیقی از سینما و همدلی و همدردی است؛ یعنی وقتی تجربه فیلم و سینما میتواند به لحاظ اخلاقی، موقعیت همدلانه و از سر همدردی در مخاطب ایجاد کند.
این کتاب دارای نثری بسیار ساده و روان است. به عبارت دیگر، متن غنی است، اما در قالب نثری روان و سیال به مخاطب منتقل میشود. البته بخشهایی از متن دیرفهم به نظر میرسد. کتاب با بررسی و کنکاش حولِ ایده سینما به مثابه مدیومی از تجربه اخلاقی که یارایِ رقم زدن درگیری عاطفی و تفکر فلسفی را دارد، به سؤالهایی از جنس نسبت سینما و اخلاقیات میپردازد و نسبت ژانر ملودرام، طبقه، جنسیت و دیگر مقولات جامعهشناختی را مورد تحلیل قرار میدهد. در این ارتباط، نویسنده آثار تأملبرانگیزی را برای مخاطب مثال میزند؛ مانند مکبث که اثری چالشبرانگیز در زمینه اخلاق است، رومئو و ژولیت و هملت که همچنان محل بحث حوزه فلسفه اخلاق هستند، از ویلیام شکسپیر، آناکارنینا و مرگ ایوان ایلیچ که در مقوله سبک زندگی بهشدت حائز اهمیت است، از لئو تولستوی، تصویر دوریان گری از اسکار وایلد، بینوایان به عنوان کتاب مقدس مکتب رمانتیک، از ویکتور هوگو، فاوست از ولفگانگ گوته، سریر خون که از آثار مهم اقتباس اخلاقی محسوب میشود، از کوراساوا و کشتن مرغ مقلد رابرت مالیگمن.