عطرآلود

  • نویسنده : فیلم نگار
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 135

فیلمنامه‌نویس: حسین حسنی

کارگردان: هادی مقدم‌دوست

مدیر فیلم‌برداری: روزبه رایگا

تدوین: مهدی حسینی‌وند

موسیقی: مسعود سخاوت‌دوست

بازیگران: مصطفی زمانی (علی)، هدی زین‌العابدین (عاطفه)، مرحوم حسام محمودی (شمس)، کوروش تهامی (فرامرزی)، همایون ارشادی (خسروی)

سال ساخت: 1401، سال اکران: 1403

 

علی رزاقی سازنده عطر و عطرفروش است. او در مسیر مسابقه عطرسازی با یکی از داوران مسابقه و پرستار بچه‌اش عاطفه برخورد می‌کند. این برخورد باعث می‌شود عاطفه به علی دل‌بستگی پیدا کند. عاطفه چند ماه بعد درحالی‌که کار قبلی خودش را رها کرده و با دوستانش یک مهد کودک تأسیس کرده، با علی تماس می‌گیرد و او را تشویق می‌کند تا عطری را که ساخته، به یک شرکت عطرسازی ببرد. علی این کار را انجام می‌دهد. شرکت عطرسازی خسروی او را قبول می‌کند و به علی سفارش ساخت عطر می‌دهد. دل‌بستگی علی به عاطفه بیشتر می‌شود و این دو با هم ازدواج می‌کنند. بعد از ازدواج و درحالی‌که عاطفه حامله است، علی متوجه می‌شود به سرطان ریه پیشرفته مبتلا شده است. این بیماری او را به فکر می‌اندازد که بچه را سقط کند، اما با مخالفت عاطفه مواجه و پشیمان می‌شود. کار ساخت عطر خوب پیش نمی‌رود و علی هیچ ایده‌ای ندارد که عطرش قرار است چه رایحه‌ای داشته باشد. از آن سو نیز هزینه‌های سنگین درمان باعث می‌شود علی برای کسب درآمد مجدداً سراغ پسرخاله خلاف‌کارش، شمس، که در کار طلاسازی است، برود. شمس از علی می‌خواهد برای او مشتری پول‌دار جور کند و پورسانتش را بگیرد. او هم سراغ فرامرزی، پدر یکی از بچه‌های مهدکودک عاطفه، می‌رود و او را برای معامله نزد شمس می‌برد. معامله به‌خوبی پیش نمی‌رود و فرامرزی که کلاهش برداشته شده- سراغ علی می‌آید. فرامرزی اعتراف می‌کند نه‌تنها پول‌دار نیست، بلکه آدم بدبختی است که تنها سرمایه زندگی‌اش- یعنی اتومبیل شاسی‌بلندش- را فروخته و طلا خریده است. فرامرزی علی را تهدید می‌کند که همه ماجرا را به عاطفه خواهد گفت. درست در میانه کشمکش این دو نفر، قلب فرامرزی می‌گیرد و بی‌هوش می‌شود. علی او را به بیمارستان می‌رساند و فداکارانه طلاهای عاطفه را می‌فروشد تا قلب فرامرزی جراحی شود. چکی را هم که بابت خوش‌خدمتی‌هایش به شمس دریافت کرده، در آتش می‌سوزاند. در پایان فیلم می‌بینیم که علی- که مراحل پیشرفته شیمی‌درمانی را سپری می‌کند- و عاطفه درحالی‌که بچه خود را در آغوش دارند، با خوشحالی کنار هم زندگی می‌کنند.

مرجع مقاله