محقق شدن یک رویای جادویی

گفت‌وگو با پال کینک، کارگردان «وانکا»

  • نویسنده : لیلا فادر
  • مترجم : اردوان وزیری
  • تعداد بازدید: 150

در فیلم وانکا، پیش‌درآمد موزیکال جدیدی برای چارلی و کارخانه شکلات‌سازی، پال کینگ داستان اصلی ویلی وانکای جوان را قبل از این‌که به شخصیت فانتزی شکلات‌ساز ترش‌روی کتاب‌های رولد دال بدل شود، روایت می‌کند. وانکا، با نقش‌آفرینی تیموتی شالامی، فریب می‌خورد و مجبور می‌شود در یک رخت‌شوی‌خانه کار کند، اما بلافاصله رویای یک ابتکار را در سر می‌پروراند تا خودش و بقیه را که در آن‌جا گیر افتاده‌اند، آزاد کند. او درنهایت کارکنان رخت‌شوی‌خانه را برای یک عملیات شکلات‌سازی زیرزمینی و افتتاح اولین فروشگاهش به کار می‌گیرد. پال کینگ، کارگردان فیلم، می‌گوید: «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی کتابی است که وقتی بزرگ می‌شدم، به آن عشق می‌ورزیدم و ستایشش می‌کردم. و می‌دانید، این نسخه تلخ و قدیمی را ورق به ورق و مدام می‌خواندم تا وقتی که صفحاتش از هم جدا شدند. من عاشق فیلم جین وایلدر و تیم برتون هستم. بنابراین، وقتی دیوید هیمن تهیه‌کننده به ایده ساخت فیلمی از وانکای جوان اشاره کرد، دچار دلهره شدم. دوباره برگشتم و چارلی را با نگاه یک فرد بزرگ‌سال خواندم. فراموش کرده بودم که این چه داستان عاطفی فوق‌العاده‌ای است. و شما واقعاً این بچه فقیر دیکنزی و زندگی روزانه‌اش را با علاقه دنبال می‌کنید. در پایان، وقتی او کارخانه را به ارث می‌برد و بزرگ‌ترین موهبت‌ها و نعمات قابل تصور را دریافت می‌کند، من مثل پایان داستان سرود کریسمس اشک می‌ریختم.»

 

من هم با خواندن چنین کتاب‌هایی بزرگ شدم و بعد از تماشای این فیلم نیز مفتون آن شدم. این‌جوری نیست که رولد دال به این تم‌های تاریک نپرداخته باشد، اما شما چیزی خلق کردید که هم مثبت و سرگرم‌کننده و جذاب است و هم قدرت‌بخش.

ما تاریکی و شور و اشتیاق را به خاطر می‌‌سپاریم، اما شیرینی عظیمی هم در آن وجود دارد و من فکر می‌کنم به همین علت است که رولد دال تا این حد خوب کار می‌کند و نوشته‌هایش عالی هستند. نوعی شکنندگی بیرونی در داستان وجود دارد، اما یک قلب تپنده شادی‌بخش و هم‌چنین عشق در داستان‌های اوست که باعث دوامشان می‌شود.

 

ولی این پیش‌زندگی خیالی‌ای برای شخصیت ویلی وانکا است. می‌توانید درباره ساخت به وقوع پیوستن رویای جادویی این کاراکتر صحبت کنید؟

فیلم ما 25 سال قبل از رخدادهای کارخانه شکلات‌سازی می‌گذرد و من به گرفتن و پرداختن به آن روح سخاوتی که در قلب ویلی وانکا وجود دارد، علاقه داشتم. و این دیالوگ‌هایی با تخیل محض است که حقیقتاً هر جا که می‌رود، با من حرف می‌زنند. «می‌خوای دنیا رو عوض کنی؟ هیچ فایده‌ای نداره.» و من فکر می‌کردم این سفری بسیار قدرت‌بخش بود که می‌توانم کاراکتر را در مسیر آن قرار دهم. من واقعاً به شیوه‌ای علاقه‌مند بودم که به جوان‌ها می‌گوییم اگر رویایی در سر داشته باشید، استعداد داشته باشید و سخت کار کنید، رویایتان به حقیقت می‌پیوندد. اما دنیا همیشه این شکلی نیست و به خاطر این‌ها همیشه هم به شما پاداش نمی‌دهد. من فکر می‌کنم چیزی که در بازی تیموتی بسیار دوست‌داشتنی و دل‌پذیر است، تماشای کسی است که کشف می‌کند آن دنیا مکانی سخت‌تر و خشن‌تر از چیزی که تصورش را کرده بود و سپس، به دست آوردن شهامت انجام کاری درباره آن، به جای خرد شدن زیر بار آن است.

 

البته باید اشاره کنم دلیلش این است که رولد دال در 2023 در مقایسه با دهه‌های 80 و 90 به شکل متفاوت‌تری دیده می‌شود. همین امسال بود که انتشارات Puffin کلماتی در ارتباط با نژاد، سلامت ذهن و عقل و ظاهر فیزیکی را از برخی از داستان‌های او حذف کرد. خانواده دال و کمپانی داستان‌ رولد دال (Roald Dahl Story Company) به خاطر اظهارنظرهای ضدیهودی که در زندگی‌اش بیان کرده بود، عذرخواهی کردند. هنگامی که مشغول ساخت فیلمی از روی کتاب دال بودید، چگونه با اهریمن درون مردی که ویلی وانکا را خلق کرده بود، دست‌وپنجه نرم کردید؟

او کسی نیست که در زندگی‌ام ملاقات کرده باشم. من از طریق داستان‌هایش با او آشنا شدم که به مثابه‌ی یک کودک برایم جذاب و سرگرم‌کننده بودند. بنابراین، واقعاً مجبور نبودم با چنین مسائلی سروکله بزنم. یکی از تهیه‌کننده‌های ما لوک کلی بود که درحقیقت نوه رولد دال بود و کمپانی داستان‌های رولد دال را اداره می‌کرد. بنابراین، می‌دانستم که برای او این یک موضوع شخصی‌تر است، درحالی‌که من آن‌قدر خوش‌شانس بودم که بتوانم از کتاب‌ها و داستان‌هایش لذت ببرم و بدون اجبار برای سروکله زدن با دال خودم را در نوشته‌هایش غرق کنم.

 

ولی فیلم با تم‌های واقعاً مهمی سروکله می‌زند؛ نژاد، فقر، ریاکاری. اما این کار را به روشی معصومانه و کودکانه انجام می‌دهد. لطفاً درباره این شیوه صحبت کنید.

من همیشه فکر می‌کردم چارلی و کارخانه شکلات‌سازی حقیقتاً داستانی درباره طمع و سخاوت است و همواره به نظرم می‌رسید که کاراکترهای بد واقعاً جنبه‌های مختلفی از طمع را به نمایش می‌گذارند. همه بدی‌ها جلوه‌های متفاوتی از حرص و طمع هستند و البته چارلی نقطه مقابل آن است. ما درواقع سه نوع شخصیت شرور داریم؛ اسلاگوورث، فیکلگروبر و پرودنوز که به نوعی ادای احترام به بوگیز، بانس و بین در آقای فاکس شگفت‌انگیز و کاراکترهایی هستند که دال در چارلی گرد هم آورده و او به طور خلاصه به شکل شکلات‌ساز‌های رقیب به آن‌ها اشاره می‌کند. و ما رئیس پلیس را داریم که کیگان-مایکل کی نقش او را بازی می‌کند؛ کسی که عاشق شیرینی است و نمی‌تواند شکلات کافی به دست آورد. من از نظر روحی و معنوی خودم را بیش از همه به او نزدیک حس می‌کنم. چیزی که در نحوه بازی کیگان بسیار دوست دارم، این است که می‌داند در هر مرحله چقدر در اشتباه است. چشم‌های او در مقابل چیزی که رخ می‌دهد، کاملاً باز هستند. او می‌داند چه کار می‌کند. او می‌داند نباید این کارها را انجام دهد. کارهایش عاقبت بدی دارد و او نمی‌تواند در مقابلشان مقاومت کند. این مضحک و خنده‌دار است.

 

درباره جادوی واقعی چیزهایی که در فیلم می‌بینیم، بگویید. منظورم این است که بخش اعظم شکلات‌هایی که در فیلم ساخته می‌شوند، درواقع خوردنی بودند.

ما از موهبت وجود شکلات‌ساز شگفت‌انگیزی به نام گابریلا کوگنو برخوردار بودیم و از کار با او بسیار مفتخر هستم، چون او هنرمند برجسته‌ای در مینیاتور است. درواقع، هیچ نیازی نبود که شکلات‌های فیلم واقعاً خوراکی یا طعم خوبی داشته باشند، ولی او هنرمند شگفت‌انگیزی است و همه چیز مزه فوق‌العاده‌ای داشت. ظاهر خارق‌العاده‌ای هم داشتند و من از کار با او بسیار خوشنود بودم.

 

منبع:  NPR

مرجع مقاله