The boy and the heron

پسر و مرغ ماهی‌خوار

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 260

فیلمنامه‌نویس و کارگردان:‌ هایائو میازاکی، تهیه‌کننده: توشیو سوزوکی، مدیر فیلم‌برداری: آتسوشی اوکویی، تدوین: تاکاشی سیاما، صدابازیگران: سوما سانتوکی، ماساکی سودا، ایمیون، یوشینو کیمورا، ژانر: درام/ انیمیشن/ ماجرایی، محصول 2023 ژاپن، 124 دقیقه، درآمد فروش: 294.2 میلیون دلار، پخش از توهو

در طول جنگ اقیانوس آرام (که نام کلی برای جبهه اقیانوس آرام جنگ جهانی دوم است)،  ماهیتو مادرش را در آتش‌سوزی بیمارستان از دست می‌دهد. مدتی بعد، پدر ماهیتو که مدیر یک کارخانه اسلحه‌سازی است، با خواهر همسرش، ناتسوکو، ازدواج می‌کند و ماهیتو را نزد خودش به عمارت اجدادی خانواده همسرش می‌آورد. ماهیتو در بدو ورود متوجه مرغ ماهی‌خواری می‌شود که او را تعقیب می‌کند و سپس برج سنگی را پیدا می‌کند که ورودی آن تاحدی مسدود شده است و زمانی که قصد ورود به آن‌جا را دارد، خدمت‌کاران پیر عمارت مانع او می‌شوند. ماتسوکو به ماهیتو می‌گوید بعد از این‌که به زندگی در این‌جا عادت کرد، درباره برج سنگی به او خواهد گفت.

ماهیتو در اولین روز مدرسه با هم‌کلاسی‌هایش درگیر می‌شود و در راه برگشت به خانه با سنگ به سر خودش می‌زند و سرش می‌شکند، ماهیتو در بستر بیماری می‌افتد و پدرش هرچه اصرار می‌کند که بگوید چه کسی در مدرسه این بلا را بر سر او آورده است، حرفی نمی‌زند. مرغ ماهی‌خوار دوباره به سراغ ماهیتو می‌آید و به او می‌گوید که مادرش زنده است. ماهیتو با پر مرغ ماهی‌خوار برای کمان دست‌سازش تیری درست می‌کند تا شاید بتواند بر او غلبه کند.

یک روز صبح ماهیتو از پشت پنجره ناتسوکو را می‌بیند که به دل جنگل می‌رود و غروب آن روز اهل عمارت متوجه می‌شوند که ناتسوکو ناپدید شده است. ماهیتو همراه یکی از خدمت‌کاران به جنگل می‌رود تا ناتسوکو را پیدا کند. مرغ ماهی‌خوار ماهیتو را به داخل برج سنگی می‌برد؛ با این ادعا که مادرش در آن‌جاست. مرغ ماهی‌خوار انسانی است که می‌تواند در بدن پرنده زندگی کند و ماهیتو را به دنیای پایین می‌برد.

ماهیتو به دنیای اقیانوسی وارد می‌شود و با کریکو آشنا می‌شود که کارش غذا دادن به موجوداتی به اسم واروارا است؛ ارواح کوچکی که بعد از بالغ شدن به دنیای انسان‌ها می‌روند. در شب، هنگامی که وارواراها به سمت آسمان می‌روند، مرغ‌های ماهیخوار به آن‌ها حمله می‌کنند و شروع به خوردن وارواراها می‌کنند. دختری، هیمی، با قایق روی اقیانوس ظاهر می‌شود و با دستانش که از آن‌ها آتش بیرون می‌زند، به دسته مرغان ماهی‌خوار حمله می‌کند. مرغ ماهی‌خوار دوباره به سراغ ماهیتو می‌آید و ماهیتو با پرتاب تیر باعث سوراخ شدن منقار مرغ ماهی‌خوار می‌شود و او توان پروازش را از دست می‌دهد. آن دو توافق می‌کنند که ماهیتو منقار او را با تکه چوبی ترمیم کند و مرغ ماهی‌خوار نیز او را نزد ناتسوکو ببرد. آ‌ن‌ها به قلمرو طوطی‌های آدم‌خوار می‌روند، اما متوجه می‌شوند از آن‌جایی که ناتسوکو حامله است، او را نخورده‌اند و زمانی که قصد خوردن آن دو را می‌کنند، فرار می‌کنند. هیمی به کمک آن‌ها می‌آید و به برجی با درهای بی‌شمار می‌روند که هر کدام به دنیایی باز می‌شوند.

ماهیتو با نفوذ به دنیای طوطی‌ها ناتسوکو را در اتاق زایمان پیدا می‌کند و از او می‌خواهد تا همراهش به خانه برگردد. ناتسوکو او را رد می‌کند و ماهیتو او را مادر خودش خطاب می‌کند. کاغذهای درون اتاق به ماهیتو حمله می‌کنند. هیمی با این‌که خلاف قوانین است، از قدرت آتشینش استفاده می‌کند و ماهیتو را نجات می‌دهد، اما هر دو بی‌هوش می‌شوند. ماهیتو در حالی به هوش می‌آید که در آشپزخانه طوطی‌ها به دیوار زنجیر شده است. مرغ ماهی‌خوار با ظاهر مبدل طوطی به کمک ماهیتو می‌آید و نجاتش می‌دهد. آن‌ها به دنیای جادوگر می‌روند که درواقع نظم آن دنیاها را با چینش بلوک‌های اسباب‌بازی حفظ می‌کند. جادوگر به ماهیتو می‌گوید که او عموی معمار ناتسوکو است که بعد از سقوط شهاب سنگ برج را روی آن ساخت و این دنیاها را بنا کرد. حال باید ماهیتو که هم‌خون اوست، محافظت از این دنیا را برعهده بگیرد. این حرف پادشاه طوطی‌ها را عصبانی می‌کند و بلوک‌ها را به هم می‌ریزد و این کار باعث می‌شود دنیا شروع به از هم پاشیدن کند. ماهیتو و دوستانش فرار می‌کنند و خود را به درها می‌رسانند. ماهیتو از هیمی می‌خواهد به دنیای او برود، اما هیمی قبول نمی‌کند و معلوم می‌شود او درواقع، هیساکو مادر ماهیتو است که سرنوشتش را قبول کرده و از درِ دنیای خودش عبور می‌کند. ماهیتو نیز به همراه مرغ ماهی‌خوار و طوطی‌ها به دنیای خودش می‌رود و به پدرش که در بیرون منتظر اوست، می‌پیوندد.

چند سال بعد، جنگ به پایان می‌رسد و ماهیتو همراه پدرش و ناتسوکو و برادر کوچکش به توکیو بازمی‌گردد.

مرجع مقاله