آبی روشن

  • نویسنده : فیلم نگار
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 85

فیلمنامه‌نویسان: امیر ابیلی، داوود گنجی

کارگردان: بابک خواجه‌پاشا

مدیر فیلم‌برداری: پیمان عباس‌زاده

تدوین: حسین جمشیدی گوهری

صدا: اشکان پورتاج

موسیقی: فرید سعادتمند

چهره‌پردازی: کامران خلج

بازیگران: مهران احمدی (حاج یونس)، سارا حاتمی (ستاره)، مهران غفوریان (ایوب)، مرتضی امینی‌تبار (سرباز)، علی‌اکبر اصانلو (یدالله)، روح‌الله زمانی (کارگر)

تهیه‌کننده: سیدمحمدحسین میری

سال ساخت: ۱۴۰۲، سال پخش: ۱۴۰۳

 

حاج یونس در یک شهرستان ترک‌نشین مالک معادن فیروزه است. او معتمد مردم و در امور خیر شهرستان جلودار است. در آستانه سفر حاج یونس به مشهد برای هدیه کردن یک سنگ فیروزه‌ای قیمتی به بارگاه امام رضا(ع)، سنگ فیروزه به سرقت می‌رود و نگهبان معدن نیز کشته می‌شود. مأموران پلیس خانه دزد را پیدا می‌کنند. حاج یونس با مراجعه به خانه شخص مظنون به سرقت، پی می‌برد دزدی کار برادرزاده‌اش- عطا- بوده است. او برای پیدا کردن عطا که پس از سرقت فیروزه متواری شده، با ستاره- همسر عطا- هم‌سفر می‌شود. ستاره با عطا در ارتباط است و به حاج یونس خبر می‌دهد عطا پیش پدرش است، درحالی‌که ستاره از نسبت یونس و ایوب- پدر عطا- بی‌خبر است.

حاج یونس و ستاره برای پیدا کردن ردی از ایوب، به سراغ دوستان و آشنایان او می‌روند و با پرس‌وجو از آن‌ها به ایوب نزدیک می‌شوند. در این بین از میان صحبت‌های این دو با افراد مختلف مشخص می‌شود ایوب قماربازی متواری‌ است که زندگی‌ای پنهانی دارد. هم‌چنین آخرین کسی که ردی از ایوب دارد، به یونس و ستاره خبر می‌دهد ایوب مدتی متولی یک امام‌زاده بوده و دچار تحول شده است. حاج یونس و ستاره که طی سفر اختلافاتی با یکدیگر پیدا می‌کنند، به‌مرور به هم نزدیک می‌شوند. حاج یونس متوجه می‌شود ستاره از عطا باردار است. درحالی‌که عطا بی‌خبر از بارداری همسرش، به دنبال مرگ نگهبان معدن قصد خروج غیرقانونی از کشور را دارد.

دو هم‌سفر پس از از سر گذراندن ماجراهای مختلف، بالاخره به ایوب می‌رسند. ستاره متوجه می‌شود که حاج یونس و ایوب برادرند و ایوب به دلیل ادعای شراکتش در معدن فیروزه، عطا را به دزدی از معدن تشویق کرده است. ایوب و یونس که سال‌ها از هم بی‌خبر بوده‌اند، پس از یک مشاجره شدید آشتی می‌کنند. ایوب از یونس می‌خواهد پسرش را نجات دهد و سنگ فیروزه را به او بازمی‌گرداند. یونس که خود را در سرنوشت برادر و برادرزاده‌اش مقصر می‌داند، قتل نگهبان را گردن می‌گیرد و راهی زندان می‌شود. اما در انتها اهالی شهرستان برای جبران کارهای خیر حاج یونس پا پیش می‌گذارند و از خانواده مقتول رضایت می‌گیرند.

مرجع مقاله