فیلمنامهنویس و کارگردان: جاش مارگولین، تهیهکننده: زویی ورث، مدیر فیلمبرداری: دیوید بولن، موسیقی: نیک چوبا، بازیگران: جون اسکویب، فرد هچینگر، ریچارد راوندتری، کلارک گرگ، ژانر: اکشن/ کمدی، محصول 2024 آمریکا، 98 دقیقه، درآمد فروش: 9.5 میلیون دلار، پخش از مگنولیا پیکچرز
خلاصه داستان
تلما پست خانم 93 سالهای است که بعد از فوت همسرش تنها زندگی میکند. دنی، نوه تلما، با اینکه آدم بیمسئولیتی است و هدفی در زندگی ندارد، اما مدام به تلما سر میزند و به نیازهای او رسیدگی میکند.
یک روز دنی با تلما تماس میگیرد و میگوید که تصادف کرده است و برای وکیل 10هزار دلار پول لازم دارد. تلما بلافاصله به اداره پست میرود تا به آدرسی که وکیل دنی به او داده، پول بفرستد و در راه با دختر و دامادش تماس میگیرد تا جریان را به آنها اطلاع دهد، اما آن دو در دسترس نیستند. بعد از ارسال پول تلما متوجه میشود دنی حالش خوب است و از او کلاهبرداری شده است. آنها به اداره پلیس میروند، اما از آنجایی که تلما آدرس مقصد را گم کرده است، پلیس نمیتواند کاری برای او بکند.
تلما آدرس را پیدا میکند و سراغ دوستان قدیمیاش میرود تا از آنها کمک بگیرد، اما همه آنها مردهاند. بهناچار سراغ بن میرود که حال در آسایشگاه زندگی میکند. آنها با اسکوتر دونفره بن به جاده میزنند تا دزد را پیدا کنند. ابتدا به خانه مونا میروند. بن حواس مونا را پرت میکند و تلما تفنگ مونا را از اتاق خوابش برمیدارد. در این میان، دنی متوجه میشود تلما گم شده است و همراه پدر و مادرش به دنبال او و بن میگردند.
تلما و بن به آدرس کلاهبردار نزدیک شدهاند که راه را گم میکنند. دنی میگوید باید برگردند. آنها سالمند هستند و به کمک نیاز دارند. اما تلما قبول نمیکند و میگوید به کمک احتیاج ندارد و صرفاً اسکوتر بن را میخواسته است. تلما فراموش کرده دستی اسکوتر را بکشد و اسکوتر به وسط خیابان میرود و رانندهای با آن برخورد میکند و اسکوتر از بین میرود. بن نیز تلما را رها میکند و میرود. تلما بهتنهایی به راهش ادامه میدهد، اما در یک مسیر خاکی زمین میخورد و نمیتواند بلند شود. بن از راه میرسد و با آموزشهایی که در آسایشگاه دیده، به تلما کمک میکند تا بلند شود.
آن دو مخفیگاه کلاهبرداران را که یک مغازه عتیقهفروشی بیرونق است، پیدا میکنند. تلما بهتنهایی داخل میرود و میبیند هاروی (مالک مغازه) و نوهاش (مایکل) در اتاق عقبی مغازه در حال انجام عملیات کلاهبرداری هستند. تلما از آنها میخواهد پولش را پس بدهند. هاروی که به دستگاه اکسیژن وصل است، میگوید که مغازه رو به ورشکستی است و چارهای جز کلاهبرداری از مردم ندارد. زمانی که تلما میخواهد با پلیس تماس بگیرد، آنها تلفن او را میشکنند و تلما ناگهان وانمود میکند که نمیداند آنها چه کسانی هستند و خودش را به فراموشی میزند و زمانی که هاروی او را روی صندلی مینشاند، اسلحهاش را به سمت هاروی میگیرد. مایکل سعی میکند فرار کند، اما بن که جلوی در ایستاده است، او را ناکوت میکند و سپس وارد میشود. تلما اسلحه را به بن میدهد تا مراقب هاروی باشد و سپس با دنی تماس میگیرد تا با کمک او از طریق کامپیوتر هاروی پول را به حساب خودش برگرداند. دنی نیز سوار ماشین میشود و باسرعت به سمت آدرسی میراند که تلما به او داده. در این میان، مایکل که به هوش آمده، دوباره وارد مغازه میشود، اما تلما به او میگوید هاروی پشت سرش چه گفته و بهتر است برای خودش زندگی کند. مایکل نیز پدربزرگش را رها میکند و میرود. تلما 9500 دلار را به حساب خودش واریز میکند و همراه بن از مغازه بیرون میآید. در همین لحظه، دنی نیز میرسد و آنها را سوار میکند.
تلما برای دیدن نمایشی که بن در آن نقش دارد، همراه خانوادهاش در سالن تئاتر آسایشگاه حاضر میشود. حال او احترام زیادی برای بن قائل است و برای دورهمیهای بیشتر با هم قرار میگذارند.