فیلمنامهنویس: کلی اوسالیوان، کارگردانانان: کلی اوسالیوان، الکس تامپسون، تهیهکننده: الکس تامسون، مدیر فیلمبرداری: لوک دیرا، تدوین: مایک اس. اسمیت، موسیقی: کوئین تسان، بازیگران: کیت کوپفرر، دالی دی لئون، تارا مالن، هانا دورکین، ژانر: درام/ کمدی، محصول 2024 آمریکا، 115 دقیقه، درآمد فروش: 707،421 دلار، پخش از ای.اف.سی فیلمز و اسپان استودیو
خلاصه داستان
دن مولر کارگر ساختوساز خیابانی و همسرش شارون معلم تئاتر کودکان است. دیزی، دختر دن، دوباره در مدرسه دردسر درست میکند و به دلیل توهین به معلمش از مدرسه اخراج میشود، اما دن قول میدهد او را به مشاوره ببرد و درنتیجه او دو هفته از مدرسه تعلیق میشود. دن که تحت فشار است، یک روز در محل کار در خیابان با راننده گستاخی درگیر میشود. ریتا سراغ دن میرود و او را به کافه کوچکی میبرد که همراه دوستانش مشغول تمرین تئاتر رومئو و ژولیت هستند و از دن میخواهد نقش لرد کاپولت را بخواند.
اوضاع میان دن و شارون خوب نیست و بعد از یک دعوا، دن که در مرخصی اجباری است، دوباره به آن کافه میرود و به جمع تئاتر ملحق میشود و نقش رومئو را به او میدهند. دن که حرفی از مرخصی اجباری و تئاتر به خانوادهاش نزده است، پنهانی سر تمرینات حاضر میشود، اما دیزی او را تعقیب میکند. ریتا که میفهمد دیزی نیز زمانی تئاتر کار میکرده، او را تشویق میکند تا با آنها تمرین کند. شارون نیز بعد از باخبر شدن از موضوع پیوستن دن به گروه تئاتر تحت تأثیر استعداد بازیگران قرار میگیرد و سالن نمایش مدرسه را در اختیار آنها قرار میدهد تا برای یک شب اجرا داشته باشند.
با نزدیک شدن به اجرا، دن برای صحنهای که رومئو خودکشی میکند، به مشکل میخورد و نمیتواند با آن ارتباط بگیرد.
دن به خانوادهاش خبر میدهد که تاریخ شکایت آنها مشخص شده است. در روز موعود آنها به دادگاه میروند و معلوم میشود سال گذشته برایان، پسر خانواده، با کریستین دوست شده. بعد از اینکه خانواده کریستین تصمیم به رفتن از آن ایالت میگیرند، برایان نیز اصرار میکند که برود، اما خانوادهاش مخالفت میکنند، تا اینکه یک روز صبح دن پسرش و کریستین را در حالی پیدا میکند که تعداد زیادی قرص خوردهاند. کریستین به هوش میآید، اما دن فوت میکند. از آنجایی که قرصها را کریستین فراهم کرده بود، خانواده دن شکایتی را علیه او و خانوادهاش تنظیم کرده بودند. دن بعد از پاسخ به سؤالهای دادستانی، درنهایت به کریستین میگوید از اینکه او به هوش آمده، عصبانی نیست و در مقابل، خودش را سرزنش میکند و اعتراف میکند که او مقصر نیست، و اینگونه پرونده شکایت را خراب میکند.
شب نمایش میرسد و دن بهخوبی از اجرای نقشش برمیآید و شارون در صحنهای که رومئو و ژولیت به زندگی خود پایان میدهند، اشک میریزد. مولرها بعد از پایان نمایش یکدیگر را در آغوش میگیرند، در مهمانی بازیگران شرکت میکنند و درنهایت، به خانه بازمیگردند.